بارالها .....مردمانی را دیدم که تسبیح به دست گرفته و دانه دانه ذکر تو را می شمردند
به عادت آنگونه با شتاب و متصل نام تو را میخوانند که گویی در معامله ای از تو چیزی
ستانده اند و اکنون بهای آنرا می پردازند و اندیشیدم که آیا در هر بار خواندن نامت بزرگی و لطفت را نیز
در ذهن تداعی میکنند مردمانی را دیدم که کاغذی دعا به بهایی می خریدند و چون نسخه ای از فروشنده چند بار و چگونه خواندنش
را برای رفع حاجت طلب میکردند و اندیشیدم که آیا ترا می خوانیم تا بستانیم یا ترا می خوانیم چون دوستت داریم
به ما بیاموز حرمت دلها را از یاد نبریم به ما بیاموز که دوست داشتن را فراموش نکنیم و آنانکه دوستمان دارند
را از خاطر نبریم به ما بیاموز که سوگند راست بودن دروغمان را نام تو نسازیم
به ما بیاموز که به ناحق کردن حق دیگری عادت نکنیم و به ما بیاموز که دوستیمان را بندی به پای
دوستانمان نسازیم و در همه حال دوستشان بداریم حتی اگر فراموش کنند
:: برچسبها:
دلنوشته لحظه قرار عاشقی,
|