ای تو با روح من از روز ازل یارترین
کودک شعر مرا مهر تو غمخوارترین
گر یکی هست سزاوار پرستش به خدا
تو سزاوارترینی تو سزاوارترین
عطر نام تو که در پرده جان پیجیدست
سینه را ساخته از یاد تو سرشارترین
ای تو روشنگر ایام مه آلوده عمر
بی تماشای تو روز و شب من تارترین
در گذرگاه نگاه تو گرفتارانند
من به سر پنجه مهر تو گرفتارترین
میتوان با دل تو حرف غمی گفت و شنید
گر بود چون دل من راز نگهدارترین
فریدون مشیری
:: برچسبها:
سهراب سپهری,
|