حدپروازم نگاه توست بالم را نگیر
سهمم از شادی تویی با اخم حالم را نگیر
راه سخت و سبز بودن با تو را اسان نکن
جاده های پیچ در پیچ شمالم را نگیر
کیستی پاسخ نمی خواهم بگویی هیچوقت
لذت درگیری حل سوالم را نگیر
من نشانی دارم از داغ عشق تو روی سینه ام
خواستی دورم کن از پیشت مدالم را نگیر
خاطرت اسوده با ببر نگاهم گفته ام
با همین یاد عشقت سر میکنم غزالم را نگیر
زندگی تنها به من قدر تو فرصت داده است
بیش از اینها خوب باش از من مجالم را نگیر
:: برچسبها:
حافظ,
|