غم دیروز غم امروز غم فردا تو دلم
شب که از در میرسه یه سره چادر میزنه
قلبم اندازه تاریکی شب هاست
تو دلم صدف یه صدف خالی وبی مروارید
خالی ام.....وغم وسعت دریا تو دلم
من نه رندم نه هوس باز نه یه افسونگر ومست
چه کنم با این تپش وهمه حاشاتو دلم ساغرم ریز
به جانم ریز آمده ام از باده تلخ
نقش لبخند به لب های منم وبه غمهات تو دلم
در کنار تو صبوری نکنم اما هست
عاشقی در غم عشق تو شکیبا تو دلم
من سر وپا همه آشوب بهاران
اما بارش ابر زمستان تمنا ست تو دلم
:: برچسبها:
بیاد اسطوره های هنر ,