نخند جانم نخند آدم دست و پای دلش میاه چال گونه ات می شکند
تو نخند می ترسم نقاش ها لبخندت را نقاشی کنند عکاس ها لبخندت را
ثبت کنند شاعرها ا لبخندت غزل بگویند نویسنده ها کتابت کنند بعد من
دست و پا شکسته چطور با یک شهر رقیب رو به رو شوم رحم کن ؟
یواشکی بخند فقط برای من ..............
:: برچسبها:
دلنوشته لحظه قرار عاشقی,
|