شنبه شد دلهره دارم که سلامی ندهی
نامه ای دست خطی شعر و پیامی ندهی
شنبه شد نعره ی شیطان که اعوذبالله
اگر از نوش لبت کام حرامی ندهی
شنبه شد وای چقدر این دل من می لرزد
نکند دلبری آغاز کلامی ندهی
شنبه شد مرغ دلم باز هوا خواه تو آه
نگرانم ندهی دانه و آبی ندهی
شنبه شد باز غزل پاره چشمانت
وای اگر از نگهت جرعه ی جامی ندهی
تو نه انگار نه انگار نه انگار که من
شنبه شد دلهره دارم که سلامی ندهی
:: برچسبها:
شعر,
|