از سرزمینی می آیم که مردمانش دوستت دارم را با دوست داشتنی ترین
لهجه ها می گفتند و دلی اگر می لرزید یا کنار عشق بود و یا به را عشق و هر بار که دلش
می شکست ریسه می رفت و می خندید بوسه ای میداد ومی گفت
عاشقان چنین اند بی رحمانه می سوزند و بی رحمانه تر میسازند
:: برچسبها:
دلنوشته لحظه قرار عاشقی,
|